حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
امسال در ایام نمایشگاه کتاب این جستار را درباره یک دهه ریخت و پاش ناشران حکومتی با طرح جلدهای اجق وجق نوشتم.
توی یادداشت نوشته ام که یکی از مصادیق غلط بودن آن مسیر در طراحی جلد این بود که وقتی انتشارات «عصر داستان» تعطیل شد و همه کتاب هایش به انتشارات علمی فرهنگی ارث رسید، هیچ کدام از کتاب ها با آن طرح جلدهای پر زرق و برق چاپ نشد. همه طرح جلدهای گران را عوض کردند و طرح های ساده و زیبا و ارزان زدند.
اگر طرح جلدهای عجیب و غریب باعث فروش بیشتر بود ممکن بود نشر جدید آن ها را کنار بگذارد؟!
از قضا چند وقت پیش این دو کتاب را در قفسه یک کتابخانه عمومی دیدم، در کنار هم.
سمت راستی مثل همه نمونه های دیگری که در یادداشت ذکر کرده ام از جمله هوس بازی های خندهدار مجید زارع است. کارت بانکی را روی جلد چسبانده!
کدام را ساده تر میشود در دست گرفت؟کدام کمتر و دیرتر آسیب میبیند؟
زارع یک دهه با طرح جلدهای سانتی مانتال به حساب مملکت آزمون و خطا کرد و خودش را بین گرافیست های دیگر «کسی!» نشان داد.
حالا بساط این معرکه گیر جمع شده است. شکر خدا.
به نظر میرسد کسی که اینگونه طراحی جلد میکند، اصلا خود اهل کتابخواندن نباشد!