مجال اجمال

دنیا مجالی مجمل است.

مجال اجمال

دنیا مجالی مجمل است.

مجال اجمال

رنج بردن از تنهایی نشانه ی بدی است: من فقط، در جمع زجر کشیده ام.

فردریش نیچه

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوام چامسکی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نورمن فینکلشتاین

حالا که جای خالی نوام چامسکی به عنوان یک مدافع آرمان فلسطین در میان چهره های آکادمیک آمریکایی احساس میشود، به نظرم فینکلشتاین با نقدهای تند و تیزش بر سیاست های جنایتکارانه اسرائیل تا حدی جای خالی چامسکی را پر میکند. هر چند او پیش از این به خاطر مواضعش از دانشگاه اخراج شده است.


 

صنعت هولوکاست چه زمانی خلق شد؟
در این کتاب فینکلشتاین درباره صنعت هلوکاست حرف میزند. بر خلاف تصور رایج صنعت هولوکاست بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی دوم شروع نشد. این صنعت حتی پس از تشکیل رژیم صهیونیستی نیز آغاز نشد. بلکه این صنعت وقتی به راه افتاد که لابی های صهیونیستی فهمیدند از طریق بزرگنمایی درباره کشتار یهودیان به دست نازی ها چقدر میتوانند درآمدهای هنگفتی کسب کنند.

فینکلشتاین توضیح میدهد که بسیاری از یهودیان ساکن آمریکا و اروپا که همیشه به عنوان رنج دیدگان از ظلم نازی ها در موردشان تبلیغ میشود درواقع هیچ نفعی از درآمدهای صنعت هولوکاست نمیبرند و در این زمینه او مادر خودش را مثال میزند که در یک اردوگاه اسیر بوده و غرامت ناچیزی دریافت کرده است.

این غرامت ها که از کشور آلمان (به عنوان خطاکار) و حتی از بانکهای سوئیس (به خاطر سکوت) گرفته میشوند در جیب اسرائیل برای خریدن سلاح های مخرب تر جمع میشوند در حالی که برخی از یهودیان کهنسال بازمانده از اردوگاه های آلمان در فقر میمیرند. اما بخش جالب توجه تر بحث فینکلشتاین رویکرد اخلاقی-تاریخی او به ماجراست:

سابقه آمریکا در نپذیرفتن پناهجویان بهتر از سوئیس نیست و شاید بدتر هم باشد. ایالات متحده آمریکا نیز در طول جنگ جهانی دوم و پیش از آن از ورود پناهجویان یهودی به خاک آمریکا جلوگیری می کرد؛ اما این کشور هرگز در صدد برنیامده است که مثلاً به پناهجویان یهودی کشتی سن لوئی که به سرنوشت فاجعه باری دچار شد خسارت پرداخت کند. سوییس علیرغم اندازه کوچکیش در طول جنگ جهانی دوم به اندازه آمریکا پناهجوی یهودی پذیرفت.
این حقیقت دارد که اگر اراده آموختن وجود داشته باشد، ما آمریکاییان هم می‌توانیم از تجربه نازی‌ها درس‌های بسیاری بیاموزیم. آنچه ما آمریکاییان بر اساس آموزه «سرنوشت آشکار» پذیرفتیم و عمل کردیم تقریباً همه عناصر ایدئولوژیک و طرح شناختی هیتلر را در خود داشت و ما در حقیقت الهام بخش هیتلر بوده ایم. به بیان دیگر هیتلر کشورهای اروپای شرقی را بر اساس الگویی که آمریکا قبلاً اختیار کرده بود به تصرف درآورد.


به هولوکاست نزدیک نشوید!
یکی دیگر از مسائل مورد انتقاد او اسطوره سازی درباره یهودکشی است که با هدف منحصر به فرد بودن آن انجام شده (در حالی که تاریخ شاهد کشتارهای بزرگتر و سازمان یافته تر هم بوده) و باعث شده محققان جرئت نزدیک شدن به این مسئله را نداشته باشند. ریشه های این اسطوره سازی از آثار هانا آرنت گرفته تا رمان هایی که توسط نویسندگان سوداگر نوشته شده اند قابل پیگیری است. فینکلشتاین نشان میدهد برخی از این نویسندگان نه تنها در زمان جنگ ساکن آلمان یا لهستان نبوده اند که حتی یهودی هم نیستند و فقط به طمع پول، صحنه هایی را توصیف کرده اند که حالا به عنوان تاریخ به خورد مردم جهان داده میشود

میگویند «اهمیت جهانشمول فاجعه یهودکشی در منحصر به فرد بودن آن است.» اما اگر این فاجعه با هیچ رویداد دیگری قابل قیاس نیست و درک آن هم از طریق قیاس ممکن نیست چگونه میتوان مدعی شد که اهمیت آن جهانشمول است؟ بحث درباره منحصر به فرد بودن حادثه کشتار یهودیان بحثی عقیم و بی حاصل است. ادعای بی نظیر بودن این فاجعه نوعی «تروریسم فکری» پدید آورده است.

  • مجید اسطیری
  • ۱
  • ۰

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست

 

 

مخاطبی که در مطلب قبل نوشته م پیام مفصلی داد که زیر مطلب میتوانید بخوانید و جواب من هم هست و خوشحال میشوم هر کس میخواند نظرش را بنویسد.

علی الحساب بیشتر برایم روشن شد که خیلی ها احتمالا درباره وضعیت حقوق زنان در ایران اعتراض دارند. من هم چون متخصصش نیستم چیز خاصی نمیتوانم بگویم و ای بسا بخشی از اعتراضشان وارد باشد. فقط از خودم میپرسم ما الآن کجای دعوا هستیم؟ آرایش رسانه های غربی در برابر ایران آیا به خاطر حقوق زنان است؟

من این طور فکر نمیکنم. حتی کسانی که هفته پیش توی خیابان شلوغ میکردند هم احتمالا ذهنشان چندان درگیر حقوق زنان نبود. من توی این تله نمی افتم. مسائل حقوق زنان را ای کاش فعالان حقوق زن پیگیری کنند. مسئله من کماکان همان مسئله پستی است که 17 مهر نوشتم. یعنی آیا میشود به خشونت مشروعیت داد؟ من نمیتوانم این را بپذیرم و کاش هیچکس نپذیرد. کاش از خودمان بپرسیم کسانی که ما را دعوت به خشونت میکنند چه برنامه ای برای آینده مان دارند؟

در دو مطلب قبلی تجربه تاریخی ملت خودمان را گواه گرفتم که ما با آشوب به اصلاح نمیرسیم و حالا به نظرم باید تجربه جغرافیاهای دیگر را گواه بگیریم که آشوب طلبی راه به اصلاح امور نمیبرد. از همه واضح تر سرنوشت سوریه است که با ادعای اعتراض آغاز شد اما خود معترضان نفهمیدند چطور داعش از زیر پایشان سبز شد. نقش دروغگویی رسانه های غربی را هم نباید فراموش کرد. کتاب "کنترل رسانه ها" از چامسکی خیلی درخشان است در بررسی تلاش رسانه ها برای آغاز جنگ در نقاط مختلف دنیا.

به وفاق اجتماعی و برگذشتن از تفاوت دیدگاه ها فکر میکنم. به گفتگوهای مفصل و دوستانه فکر میکنم که میتواند جوی دور شدن دلها را بگیرد. اما به نظرم کسانی که مردم را دعوت به خشونت میکنند میخواهند از همه زامبی بسازند. با زامبی دیگر نمیشود گفتگو کرد. آنها همین را میخواهند که ما به هم چاقو بزنیم.

همانهایی که ما را با خشونت در خیابانها دعوت میکنند از کشورهای G7 دعوت میکنند زودتر به ایران حمله نظامی کنند تا خشونت پایان یابد!!!

 

 

  • مجید اسطیری