هر آنکه جانب اهل وفا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
دوستان عزیزم سلام. در نمایشگاه کتاب امسال از چاپ دوم رمان "پرتگاه پشت پاشنه" با این طرح جلد جدید رونمایی شد.
نکته های بسیاری به ذهنم میرسد که الآن بنویسم. از جمله اینکه ماهیت رمان من بیش از آنکه ماهیت "رمان مقاومت" باشد (که هست) ماهیت "رمان اندیشه" است.
رمان اندیشه هم به سراغ هر موضوعی برود اول لایه های تقدس را کنار مزند و با خشک مغزی عقل محض به ماجرا نگاه میکند. این به معنای آن نیست که در این اثر با زبان و توصیفی شبیه نگاه ایمانوئل کانت روبرو هستید. اما خلاصه من نهایت سعیم را کرده ام به رعایت مصلحت، واقعیت های زندگی تلخ شهید عبدالبصیر جعفری را نادیده نگیرم.
باری، از این نکات که بگذریم روزهای سختی که هموطنان افغانستانی ما الآن در مرز اسلام قلعه میگذرانند دل من را سخت میفشارد و کاش میتوانستم همین امروز سوار ماشین بشوم و بروم به این نقطه ناشناخته که تازه اسمش را شنیده ام و در حد توان خودم باری از دوش این عزیزان بردارم. چه هزاره و چه پشتون. چه شیعه و چه سنی. ما تا همین صد سال پیش هموطن بودیم و هنوز هم هستیم.
امیدوارم این روزهای سخت هرچه زودتر تمام شود و امیدوارم کینه ای در این میانه شکل نگیرد که در سالهای آینده زبانم لال دشمنان اسلام از آن سوءاستفاده کنند برای برادرکشی.
خدایا توکل بر تو.